چند وقت پیش یکی از دوستان عزیزم برایم زیر پست تعلیق یک کامنت خصوصی گذاشت.همه این دخترو پسر های دلشکسته اینستاگرام را دیده ایم.شر و ور هایشان و اینکه توی غمگین نشان دادن خودشان مسابقه گذاشته اند.چیزی که دوستم برایم فرستاد در نگاه اول برایم همینطور به نظر آمد.ولی وقتی که آن را خواندم انقدر حالم را خوب کرد که دلم نیامد این جا نگذارمش.



"به هر حال من یه جمله ی قشنگ تو دفترخاطرات مامان بزرگ خدا بیامرزم خوندم که برای خواهرش نوشته بود؛ من و تو زیبایی های طبیعت را آنچنانکه باید نمی بینیم و از آن لذت نمی بریم . گاهی با خود فکر میکنیم که چرا بوجود آمده ایم، چرا باید زندگی کنیم؟و مفهوم این زندگی چیست؟منیر عزیزم زندگی هر مفهومی داشته باشد ما ناچار به ادامه ی آن هستیم پس چه بهتر که عینک بدبینی را از چشممان برداریم و آنرا بیهوده نپنداریم و تا آنجا که میتوانیم از آن لذت ببریم."

جملات بالا جمله های ساده ای هستن. ولی حس عجیبی توی خودشون دارن.شاید در آینده نظرم درموردشون عوض بشه.شاید شرایطی که وقتی این جمله هارو خوندم داشتم باعث شد انقدر بنظرم قشنگ برسن.ولی به هر حال دوست داشتم شمام بخونیدشون:).